- دام بافتن(نِ / نَ دَ)
بر هم افکندن تار و پود بفاصله و شبکه مانند نسیجی پدید آوردن. شبکه و تور بافتن. نسج شبکه پدید آوردن. بافته ای از بهم افکندن پود و تار، نه آنسان که بهم متصل شود بل بدانگونه که خانه خانه نماید:
دام از تار نگه بر صید ما دیگر مباف
تا شده آزادخود را مبتلی کردیم و رفت.
ظهوری (از آنندراج).
پی عندلیبان دارالسلام
توانی ز تار نفس بافت دام.
ظهوری (از آنندراج)
دام از تار نگه بر صید ما دیگر مباف
تا شده آزادخود را مبتلی کردیم و رفت.
ظهوری (از آنندراج).
پی عندلیبان دارالسلام
توانی ز تار نفس بافت دام.
ظهوری (از آنندراج)
